مصاحبه لیلی نیکو نظر با ژیلا بنی یعقوب در باره کتاب زنان در بند ۲۰۹ اوین

لیلی نیکونظر

آزاد سایبر

ژیلا بنی‌یعقوب روزنامه‌نگار و فعال حقوق زنان، به تازگی کتابی نوشته به نام «زنان در بند ۲۰۹ اوین.» کتاب مشخصا دوره ای از فعالیت جنبش زنان را به تصویر می‌کشد و آنچه متعاقبا در شکل بازداشت و زندان پیش آمد. نکته جالب توجه این است که بنی‌یعقوب تسلیم شرایط سانسور حکومتی نشده. او کتابش را از طریق یک ناشر ایرانی خارج کشور به دست چاپ سپرده است. گفت‌وگوی زیر درباره «زنان در بند ۲۰۹ اوین» و انگیزه نویسنده‌اش از انتشار آن در خارج از مرزهای ایران است.

خانم بنی‌یعقوب، شما به تازگی کتابی نوشته‌اید به نام «زنان در بند ۲۰۹ اوین.» ایده نوشتن این کتاب از کجا آمد؟

ژیلا بنی‌یعقوب: همان لحظه‌ای که در تظاهرات زنان در میدان هفت‌تیر تهران بازداشت شدم تصمیم گرفتم که حتما این اتفاقات را ثبت کنم. البته ابتدا تصورم این بود که تنها یک گزارش درباره‌اش بنویسم. پس از آزادی از نخستین دوره زندان‌ام گزارشی درباره آنچه بر من و دیگر زنان در آن تظاهرات و پس از آن در زندان گذشت، نوشتم که البته هیچ روزنامه‌ای به خاطر سانسور حکومتی حاضر به چاپش نبود و سرانجام در وب‌سایت کانون زنان ایرانی که سردبیری‌اش با خودم بود منتشر شد و البته به نقل از این وب‌سایت در نشریات متعددی بازنشر پیدا کرد.

وقتی برای دومین بار من به همراه تعدادی از زنان برابری‌خواه بار دیگر به زندان افتادیم، تصمیم گرفتم که مبارزه زنان ایرانی را برای به دست آوردن حقوق برابر به طور جدی‌تر ثبت کنم. نگران بودم این همه فداکاری و تلاش فعالان جنبش زنان برای کسب بدیهی‌ترین حقوق‌شان خیلی زود فراموش شود، مثل خیلی دیگر از تلاش‌های زنان در طول تاریخ که چیز چندانی از آن باقی نمانده است. به همین دلیل این ایده به سراغم آمد که ماجرای تظاهرات مهم زنان در خرداد ۸۵ و همین‌طور تجمع زنان در اسفند همان سال در تهران را که منجر به بازداشت تعدادی از فعالان زن شد به کتاب تبدیل کنم، البته به همراه آنچه در زندان بر آنها گذشت.

آیا برای نوشتن این کتاب، یک هدف خاص داشته‌اید؟ اگر این‌طور است، آن هدف مشخصا چیست؟

ثبت مبارزات زنان ایرانی برای کسب برابری و البته ارائه تصویری واقع‌بینانه از زنانی که در مسیر این مبارزه به زندان افتاده‌اند.

برای نوشتن «زنان در بند ۲۰۹» طرح پیوسته اولیه‌ای داشتید یا صرفا این کتاب مجموعه‌ای از پراکنده‌هاست؟

قطعا طرح پیوسته و مشخصی داشتم و همین طور که از کتاب پیداست مجموعه ای از پراکنده‌ها نیست.

کتاب شما، زندانی‌های زن چه دوره‌ای از بند ۲۰۹ را در بر می‌گیرد؟

سال ۸۵ و البته زندانیان مربوط به جنبش زنان را در بر می‌گیرد.

رویدادهای مربوط به بند ۲۰۹ تمامی ‌ندارد. چطور تصمیم گرفتید تا همین‌جا بسنده کنید؟

در این کتاب به همین بسنده کرده‌ام و امیدوارم بتوانم آن را ادامه بدهم. همان‌طور که می‌دانید سابقه بازداشت و زندانی بودن من در بند ۲۰۹ صرفا محدود به این دوره زمانی که در این کتاب روایت کرده‌ام، نمی‌شود. من در مرحله نخست اولویت را به آن بخش داده‌ام که به فعالان جنبش زنان مربوط می‌شود و این یک‌جورهایی به دغدغه‌ها و علاقمندی‌های ذهنی‌ام بازمی‌گردد. امیدوارم دیگر دوره‌های زنان را در این بند از جمله دوره زندانیان پس از انتخابات و جنبش سبز را نیز روایت کنم.

کوتاه و کلی، زنان بند ۲۰۹ در این دوران را چطور تعریف می‌کنید؟

پرشور، مصمم، با روحیه و پرانرژی.

در این کتاب شما به مرور خاطرات خودتان در بند ۲۰۹ می‌پردازید یا کتاب شنیده‌ها و شواهد آدم‌های دیگری را هم دربر می‌گیرد؟

کتاب روایت دیده‌ها و شنیده‌های خودم در بند ۲۰۹ است.

گویا در این کتاب خاطره ای هم از بهمن احمدی امویی هست؟

بله. دلیلش هم این بود که در تظاهرات بیست و دوم خردادماه ۱۳۸۵ در تهران علاوه بر چهل و چند زن٬ بیش از سی مرد نیز بازداشت شدند؛ مردانی که اغلب آنها به عنوان مدافعان حقوق برابر آمده بودند تا از خواسته‌های زنان معترض حمایت کنند. به جز دو سه نفر٬ کمتر کسی نام بقیه آن مردان را می‌داند. بهمن یک هفته با این مردان در بند ۲۰۹ بود و خاطرات خودش را در این‌باره نوشت. با انتشار این خاطرات سعی کرده‌ایم که خاطره آن مردان را نیز که به همراه زنان بازداشت شدند ماندگار کنیم.

تاثیرگذارترین روایت این کتاب به انتخاب خودتان کدام است؟

شاید زمان ورودمان به بند ۲۰۹ پس از بازداشت اسفندماه ۱۳۸۵.

فکر می‌کنید مکتوب کردن این رویدادها چه نقشی در حافظه جنبش‌های اعتراضی ایران داشته باشد؟

امیدوارم که اجازه ندهد تلاش و مبارزات زنان ایرانی از خاطر برود و همچنین شاید به عنوان تجربه‌هایی بتواند مورد استفاده زنان در سال‌های اینده و یا در دیگر کشورها به‌ویژه کشورهای منطقه قرار بگیرد.

نوشتن از یک دوران تلخ که تا حدی تجربه‌ها و حس‌های خودتان را هم در برمی‌گیرد، باید به لحاظ حسی سخت باشد. چطور می‌نوشتید؟

راستش دوره‌ای که با فعالان جنبش زنان در سال ۸۵ در زندان گذراندم آن‌قدر برایم آموزنده بود که به راحتی بخش‌های تلخ‌اش را تحت‌الشعاع قرار می‌داد. احساسات تلخ این دوران با دوره‌ای که پس از انتخابات ۸۸ در زندان گذراندم قابل مقایسه نیست. سال ۸۸ و زندان مربوط به حوادث جنبش سبز نسبت به سال ۸۵ بسیار تلخ‌تر بود و برای نوشتن آن از نظر حسی بیشتر مشکل دارم تا دوره‌ای که در این کتاب روایت کرده‌ام.

کتاب از طرف انتشارات باران در سوئد به بازار آمده. چطور شد که به انتشارات خارج از کشور فکر کردید؟

چون ناشری در ایران به خاطر قوانین سخت سانسور حاضر به چاپش نبود.

نوشته‌های مشابه

+ نظری برای این مطلب وجود ندارد.

افزودن