روشنفکرانی که به حمایت از مردم غزه معترضند

من اصلا تعجب نمی کنم وقتی می بینم که یک راننده تاکسی و یا بقال سرکوچه مان برای اسرائیل هورا می کشد.چون می دانم تاثیر این همه تبلیغات دولتی در سیمای جمهوری اسلامی ایران علیه اسرائیل است که روی مردم تاثیر معکوس گذاشته است .هرچه را حکومتی کنی همین می شود.به همین دلیل هم در همان حال که دولت های عربی طرفداران پر و پا قرص آمریکا هستند ،مردمشان ضد آمریکایی ترین مردم منطقه هستند و نظرسنجی های مختلف نشان می دهد که آمریکا بیشترین دوستداران خودش را در ایران دارد ،در همان حال که البته دولت ایران ضد آمریکایی ترین دولت منطقه است!تاثیر معکوس تبلیغات دولتی را در مقایسه تظاهرات های ایران با تظاهرات های پرشور و چند ده هزارنفری مردم کشورهای عربی و حتی اروپایی در حمایت از مردم غزه نیز می توان دید . اغلب تظاهرات هایی که این روزها در ایران انجام می شود بی رمق اند. از تظاهراتی که با فراخوان دولتی انجام می شود،بیش از این هم انتظار نمی رود.

من اصلا از مردم عادی کوچه و خیابان به خاطر موضع گیری هایشان در این باره تعجب نمی کنم بلکه تعجبم از روشنفکرانی است که تا از کشتار مردم بی دفاع غزه حرف می زنی ،به تومی توپند که چرا نمی گویی که اول حماس راکت پرتاب کرد.ضمن اینکه حتی نمی دانم که اول حماس موشک پرتاب کرد و یا قبل از آن اسرائیل گذرگاههای انتقال مواد موردنیاز و حیاتی مردم غزه را مورد حمله قرار داده بود و حتی نمی دانم که راکت پرانی بد است یا محاصره یک سال و نیمه مردم غزه که آنها را در گرسنگی و بی دارویی نگه داشته بود؟ واقعا نمی دانم که چه کسی اول آتش بس را نقض کرد.گرچه اغلب روشنفکران ما و البته بسیاری از رسانه های دنیا می گویند که نخست این حماس بود که یک راکت به سمت اسرائیل انداخت و همین شد دلیل حمله اسرائیل به مردم غزه و چون اول این حماس بود که راکت انداخت پس چرا اسرائیل روزها و شبهای متوالی مردم را به خاک و خون نکشد؟هرچند که کسانی از جمله نویسنده روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز در این باره به ما می گوید که [همه حقایق را در باره غزه نمی دانیم->http://mimodona.wordpress.com/2009/01/09/what-you-dont-know-about-gaza/] اصلا ما همه دلایل کسانی را که می گویند[ اسرائیل اول آتش بس را نقض کرد->http://bamdadi.com/2009/01/04/the-five-big-lies-of-israel/] به کناری می گذاریم وقبولش نمی کنیم .اما می خواهم بپرسم اعتراض به کشتار مردم غزه که بیش از بیست روز ادامه دارد ،چه ربطی به پرسش و عصبانیت برخی از روشنفکران عزیز ما در این باره دارد که چرا حماس را محکوم نمی کنید که راکت پرتاب کرد؟راستش ربطش را به این هم نمی فهمم که کسانی می گویند :”ای شماها که کشتار مردم غزه را محکوم می کنید ،آیا مردم اسرائیل که در عملیلت انتحاری کشته می شوند ،انسان نیستند؟”

راستی از کجای اعتراض به قتل عام مردم غزه حمایت از کشتن مردم اسرائیل بیرون می آید؟

حتی عزیزی در پاسخ به مطلبی که در اعتراض به کشتار مردم غزه نوشته بودم ،کامنت گذاشته بود که آیا از صدور فتوای مجاز بودن قتل کودکان اسرائیلی توسط یکی از رهبران حماس خبر داری یا نه؟حتما من با این فتواها و هرفتوای مشابهی مخالفم و با کشته شدن کودکان اسرائیلی همانقدر مخالفم که با کشته شدن کوکان فلسطینی.اما این فتوا چه ربطی به اعتراض آدم هایی مثل من به کشتار مردم غزه دارد؟

من تا حدودی می فهمم دلیل این حرفها چیست؟برخی از روشنفکرهای ما همه دنیا و حقایق و واقعیت های آن را به دو بخش سیاه و سفید تقسیم کرده اند:”جهموری اسلامی ایران ” و “غیر جمهوری اسلامی ایران.” پس جمهوری اسلامی ایران از هرچه دفاع کرد باید با آن مخالفت کرد و با هرچه مخالفت کرد باید از آن دفاع کرد .چون اساس هستی را جمهوری اسلامی می بینند ،بنابراین ،همه مواضع شان را براساس مواضع جمهوری اسلامی تنظیم می کنند ،البته در مخالفت با آن .

اما راستش جمهوری اسلامی برای من مرکز هستی نیست که اگر با اسرائیل مخالفت کرد،به خاطر بغض و کینه نسبت به جمهوری اسلامی از حملات اسرائیل علیه مردم فلسطین دفاع کنم.کسانی این روزها در اعتراض به حمایت از غزه می گویند :”راستی چرا از مردم دارفور و چچن حمایت نکردید؟حدس می زنم اگر جمهوری اسلامی ایران مدافع دارفور و چچن بود ،همه این معترض ها مخالف چچن و دارفور هم شده بودند.و اگر جمهوری اسلامی الان مخالف حماس بود ،خیلی از این عزیزان فوری در کنار حماس قرار می گرفتند.عجیب نیست که جمهوری اسلامی را معیار حق و باطل و مرکز جهان مادی و غیرمادی قرار داده اند؟”

آیا کسانی که می پرسند چرا به کشته شدن مردم بی گناه اسرائیل اعتراض نمی کنیم ،آیا تردید دارند که فعلا مردم غزه دارند قتل عام می شوند و نه مردم اسرائیل .کسانی که می گویند چرا به کشتن کودکان اسرائیلی اعتراض نمی شود ،نمی بینند که فعلا کودکان فلسطینی کشته می شوند و خدا را شکر نه کودکان اسرائیلی.

و از همه جالب تر این روزها اس .ام .اس ها و ایمیلی هایی به دستم می رسد که درصدد اثبات این نکته هستند که [فلسطینی ها ناصبی هستند->http://mag.gooya.eu/politics/archives/2009/01/082140.php] .حالا بماند که هیچ دلیل محکمی هم برای گفته خود ارائه نمی دهند و دلایل زیادی هست که [فلسطینی ها نه ناصبی که شافعی هستند->http://jew.blogfa.com/post-73.aspx] اما گیرم که درست باشد.در این صورت باید از آنها پرسید یعنی اگر زمانی این نسل کشی و قتل عام در باره مردم عربستان اتفاق افتاد باید به آن اعتراض نکنیم چون که آنها ناصبی هستند؟

در همین حال که برخی از روشنفکران ما نگران در خطرافتادن صلح برای شهروندان اسرائیلی هستند ،امیره هاص اسرائیلی، ستون نویس روزنامه هاآرتص در مقاله ای می نویسد :”غزه یک قدرت نظامی نیست که بتواند به همسایه کوچولو و عاشق صلح خود اسراییل حمله کند! غزه فقط سرزمینی است که اسراییل در سال ۱۹۶۷ به همراه کرانه باختری به اشغال در آورد. ساکنانش مردم فلسطین هستند که سرزمین مادریشان را در سال ۱۹۴۸ از دست داده بودند. متن کامل مقاله اش را بخوانید:

[تاریخ با موشکهای قسام آغاز نشد->http://i.tardid.net/?p=313]

در همین حال که برخی از روشنفکران ایرانی نگران سلامت و امنیت مردم اسرائیل هستند تلویزیون اسرائیل فریادهای نومیدانه یک دکتر فلسطینی را که سه دخترش بر اثر حمله اسرائیل کشته شده بودند ، پخش کرد که می توانید فیلمش را [اینجا->http://www.iranamerica.com/forum/showthread.php?p=9834#post9834] ببینید که فریاد می زند :دختران من در حالیکه در خانه نشسته بودند، صحبت می کردند و برای آینده شان نقشه می کشیدند، ناگهان هدف بمبهای اسرائیلی قرار گرفتند. او در حالیکه صدایش از فرط احساسات می لرزید گفت، من می خواهم بدانم چرا اینها کشته شده اند؟ چه کسی به آنها دستور داده؟”

نوشته‌های مشابه

+ نظری برای این مطلب وجود ندارد.

افزودن