برای نخستین افشاگر کهریزک شیوا نظر آهاری

تو دیروز بیست و شش ساله شدی .تو که در چنین سنی برای پنجمین بار است که به زندان می روی . حتی یک ذره هم احساس خستگی نمی کنی .نخستین بار هجده ساله بودی که به خاطر حضور در یک تجمع به زندان افتادی و همان زندان یکماهه تو را با نقض حقوق زندانی ها از نزدیک آشنا کرد .شرایط نامناسب زندان که حقوق متهم ها را نادیده می گرفت آنقدر روی تو تاثیر عمیق بر جاگذاشت که پس از آزادی از زندان به مادرت گفتی از همین امروز تصمیم گرفته ای برای همیشه از حقوق زندانی ها دفاع کنی .گفتی اصلا مهم نیست که زندانی چه عقیده یا تفکری دارد ؟مهم این است که همه آنها باید از حقوق شهروندی خود برخوردار شوند.

مادرت در این سالها بارها به بازجوهایت گفته است” شما خودتان شیوا را در این مسیر قرار دادید اگر او را ناعادلانه و صرفا به خاطر یک تجع زندانی نکرده بودید ،هرگز به فکر دفاع از حقوق زندانی ها نمی افتاد.شما خودتان شیوای ما را تبدیل به فعال حقوق بشر کردید.”

و تو از همان فردای آزادی ات از زندان ، شروع کردی .خیلی زود آوازه تو در همه زندان های ایران پیچید،همه زندانیان سیاسی از دختری با شهامت حرف می زدند که در دفاع از زندانیان هیچ مرزی را نمی شناسد و به خاطر تفاوت در افکار یا سلیقه ها ،میان آنها تبعیض قائل نمی شود.زندانی ها شماره تلفن تو را دست به دست می چرخاندند .زندانی ها از همه زندان های ایران به تو زنگ می زدند و از تو درخواست کمک می کردند و تو زندانی های عقیده را با خبرها و گزارش هایی که در باره شان می نوشتی به مردم کشورت و مردم دنیا معرفی می کردی .زندانی هرچقدر گمنام تر و تنهاتر بود برای تو عزیزترمی شد و بیشتر برای شناساندنش تلاش می کردی.

خانواده های زندانیان هم نام تو را شنیده بودند و سراغ تو را می گرفتند تا درددل با تو بگویند .تو دردهایشان را با صبوری می شنیدی و هرطور که می توانستی صدایشان را به دیگران می رساندی.

تو شب و روز برای دفاع از حقوق بشر تلاش می کردی اما کسی از فعالیت های تو خبر نداشت .برای تو مطرح شدن نام ات مهم نبود .شاید به همین دلیل بود که تا یکسال پیش چندان کسی تو را نمی شناخت تا اینکه به زندان افتادی و حالا این بار نوبت دیگران بود که شیوا را به جهان معرفی کنند.

راستی چه کسی می داند که نخستین افشاگر واقعی کهریزک تو هستی .سه سال پیش را می گویم که کسانی را که اراذل و اوباش می نامیدند به این زندان بردند و در بدترین شرایط نگه داری کردند و تو افشای آنچه را که در کهریزک می رفت شروع کردی .فجایع کهریزک برایت غیرقابل باور بود .تو با خانواده دهها زندانی کهریزک مصاحبه کردی و دهها نه ! صدها گزارش در باره کهریزک نوشتی

عجیب بود اما !حتی برخی از فعالان حقوق بشر حاضر به همراهی تو در این مسیر نبودند و می گفتند اینها اراذل و اوباش هستند و غیرقابل دفاع !

و تو با همه جوانی ات از این استدلال شگفت زده می شدی .می گفتی آنها هم انسان هستند و باید از حقوق انسانی خود به عنوان یک متهم برخوردار باشند.تو اما برای مجاب کردن مخاطبانت استدلال دیگری هم داشتی .اگر امروز از حقوق قانونی و انسانی این متهم ها دفاع نکنیم فردا نوبت به زندانی های دیگر از جمله زندانیان سیاسی هم می رسد .می گفتی نگذاریم شیوه اداره کردن کهریزک نهادینه شود .اجازه ندهیم شکنجه های کهریزکی به بهانه عبرت کردن اراذل و اوباش در زندان ها رواج پیدا کند که فزدا نمی توان متوقفش کرد.

حق با تو بود شیوای عزیز !دو-سه سال بعد کهریزک زندان دانشجویان و روزنامه نگاران و شهروندان معترض شد و شیوه های کهریزکی برای زندانیان سیاسی اجرا شد.

من و تو با هم در یکی از سلول های ۲۰۹ بودیم که ماجرای کهریزک را که توسط آقای کروبی فاش شد ،شنیدیم
و تو با اندوهی عمیق گفتی اگر دو سال پیش جدی تر به آنچه در کهریزک روی می داد ،اعتراض می کردیم امروز محمد کامرانی ها و امیر جوادی فر ها و محسن روح الامینی ها در این زندان کشته نمی شدند.

شیوای عزیز !تولدت مبارک

نوشته‌های مشابه

+ نظری برای این مطلب وجود ندارد.

افزودن