این روزها سالگرد شهادت احمد شاه مسعود،ملقب به شیر پنجشیر، فرمانده مقاومت و جهاد افغانستان است .شخصیتی که نقش بارزی در چند دهه گذشته در تحولات افغانستان داشته است .من دوسال پیش با تعدادی از یاران نزدیک مسعود در باره ابعاد گوناگون شخصیتی وی در کابل مصاحبه کردم که برخی همان موقع در برخی از روزنامه های اصلاح طلب منتشر شده است و برخی تاکنون منتشر نشده است .یکی از این مصاحبه ها ،گفت و گوی مفصلی است که با صالح محمد ریگستانی ،از یاران نزدیک مسعود و نماینده پارلمان افغانستان در بنیاد شهید مسعود در کابل انجام دادم.بخشی از این مصاحبه را که در باره شیوه های برخورد مسعود با مخالفانش است ، امروز به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهلدتش اینجا منتشر می کنم.
***
در باره جنبه های مختلف شخصیتی مسعود زیاد سخن گفته شده است .من مایلم در باره شیوه برخورد مسعود با مخالفانش سوال کنم .آیا احمدشاه مسعود کسی را به سبب مخالفت با خودش به زندان فرستاد؟
خیر!او حتی کسانی را که قصد کشتن او را داشتند، پس از مدت کوتاهی بازداشت که به منظور تحقیقات اولیه انجام شده بود ،رها می کرد. اونسبت به مخالفین خود خیلی گذشت داشت.
چه کسانی میخواستند مسعود را به قتل برسانند؟
کسانی که تصمیم سوءقصد به جان آمرصاحب (احمد شاه مسعود) را داشتند متاسفانه از میان مجاهدین و از رزمندگان جبهه های مسعود بودند، یکی از آنها چند روز پیش فوت کرد به نام «ناچار» و دیگری یک زندانبان بود که عاشق دختری در قریه در همان نزدیکی قرارگاههای نظامی بود. دستگاه امنیتی او را پیدا کرده و به وی گفته بود که اگر مسعود را بکشی، ما زمینه را فراهم میکنیم که تو به آرزویت برسی، به دختر هم پول داده و از او خواسته بودند که این درخواست را از مرد زندانبان بکند و او نیز چنین کرده بود. روزی که مسعود به قرارگاه میرفت، او چند گلوله به طرف ماشین مسعود شلیک میکند که سه تای از آنها به ماشین میخورد اما آسیبی به مسعود نمیرسد. زندانبان به زودی دستگیر شد و پس از چند روز تحقیقات، مسعود عفوش کرد. دیگری مردی بود که بدهکار بود و مشکل مالی داشت، دستگاه امنیتی به وی زهر و تپانچه داده بود، او نیز در صدد مسموم کردن مسعود برآمده بود که فاش شد و دستگیر شد. با این که تمام نزدیکان و دوستان مسعود خواستار صدور حکم زندان طولانی مدت و یا اعدام برای او بودند ، مسعود گفت:«من حق دارم او را عفو کنم و او را می بخشم”. حتی او را از محل زندگیا ش در پنج شیر که ان وقت جبهه اصلی مجاهدین افغان بود ،تبعید نکرد و حتی از جبهه اخراجش نکرد و تا این اواخر در میان یاران مسعود بود تا اینکه فوت کرد. موارد متعدد دیگری پیش آمد که افرادی قصد ترور او را کردند اما موفق نشدند و در همه موارد با بخشش مسعود از زندان آزاد شدند.هیچ کس به خاطر اینکه می خواست مسعود را بکشد در زندان نماند.
مسعود علاقه عجیبی به عفو کردن داشت و با مخالفینش با گشادهرویی برخورد میکرد و آنان را میبخشید. او بسیاری را پس از بازداشت عفو و ازاد می کرد. بسیاری از آنان بعدها از دوستان و فرماندهان نزدیک مسعود شدند. او از جاذبه بالایی شخصیتی برخوردار بود و حتی دشمنانش را به دوستانش تبدیل می کرد.
پس مسعود اهل مجازاتهای شدید از جمله زندان های بلندمدت و اعدام نبود؟
در مورد اعدام ایشان همواره نظرش بر عفو بود و گاهی از صلاحیتش به عنوان فرمانده جهاد استفاده میکرد و زندانیها و اعدامیها را عفو میکرد. البته ما اعدامهایی هم داشتیم که به شخص وی مربوط نمیشد. مسایل حقوقی و جزایی بود و به دادگاه صالحه ارتباط داشت. مانند چند نفری که به یک دختر تجاوز جنسی کرده بودند و او را از طبقه سوم ساختمانی به بیرون انداخته بودند. آنها به حکم دادگاه اعدام شدند. این اتفاق و مانند آن در کابل و در سایر مناطق چند بار اتفاق افتاد و مربوط به شخص مسعود نمیشد.
مسعود چه نظری در باره مجازات سنگسار داشت؟
در دوران جهاد یک زن سنگسار شد ،آن هم در دورانی که مسعود در پنج شیر نبود و وقتی بازگشت بسیار متأثر شد و با قاضی پرونده خیلی تند برخورد کرد. به هر روی این حادثه سنگسار در سالهای آغازین جهاد اتفاق افتاد و مسعود بسیار ناراحت شد، اما قاضی وقت گفت که این حکم اسلام است و دریغی از آن نیست. مسعود گفت: این حکم یک حکم وحشیانه است و هیچ ربطی به اسلام ندارد. قاضی پاسخ داد که مردم به خاطر جرمی که اتفاق افتاده بود ،بسیار احساساتی شدند و من نمی توانستم از سنگسار شدن وی جلوگیری کنم.مسعود با عصبانیت به وی گفت تو باید با توضیح شرایط سنگسار مردم را قانع می کردی نه اینکه به خاطر فرونشاندن احساسات انها چنین حکمی را اجرا می کردی.
عفو مجرمان و متهمان در اختیار احمد شاه مسعود بود؟
او چون امیر جهاد بود و باید احکام جزایی را امضاء میکرد از این صلاحیت برخوردار بود که عفو کند. مسعود از صلاحیتش استفاده میکرد و آنان را عفو میکرد. او همیشه تلاش میکرد نسبت به مجرمین تخفیف داده شود و مردم را در تنگنا قرار نمی داد.
تخفیف در مجازاتها شامل متهمان سیاسی نیز می شد؟
مسعود به ویژه در مورد مخالفین سیاسی بسیار نرم و گشادهرو بود و با آنها به نرمی و سعهصدر برخورد میکرد. البته در مسایل غیرسیاسی به حقمردم توجه داشت و مایل نبود حق مردم با تخفیف ضایع شود.
آیا منظورتان این است که در مسائل غیر سیاسی به عنوان مثال در باره اعدام مثلا یک قاتل با عفو و بخشش مخالف بود؟
نه . منظورم این نبود .یکی از خاطراتی که من در این موارد به یاد دارم این است که در قریهای که مسعود زندگی میکرد دو جوان احساساتی شده بودند و یکی دیگری را در نزاع کشته بود. محاکم قضایی حکم به اعدام دادند. در میدان شاهی جلو منزل مسعود مردم بسیاری جمع شده بودند و پدر مقتول تلاش بر قصاص داشت. اما مو سفیدان و بزرگان و فرماندهان یکی یکی بلند میشدند و از پدر مقتول میخواستند که از قصاص بگذرد. در پایان مسعود بلند شد و آیه قصاص را خواند و گفت که « قصاص حق شماست اما اگر عفو کنید، خداوند خوشحال خواهد شد. »او تفسیر جدیدی از این آیه داد و با طرح این سوال که چرا خداوند با وجود حق قصاص ،بخشش را توصیه کرده ، گفت که« قصاص خود نوعی قتل است و خداوند از کشتن و خون ریختن اکراه دارد و آن را پسندیده نمیداند، بنابراین با وجود حق قصاص توصیه میکند که عفو صورت گیرد، چون هم باعث رحم و عطوفت میشود و هم قتل دیگری صورت نمیگیرد. »پس از درخواست مسعود، پدر مقتول از جایش برخاست و گفت:« به خاطر خدا و گل روی شما مسعود من از قصاص میگذرم.» مردم تکبیر گفتند و همه خوشحال شدند و برخی گریه میکردند. یکی از اعضای خانواده قاتل از روی احساسات صورت پدرمقتول را بوسید.
شما که ارتباط نزدیکی با مسعود داشتید برای ما بگویید که او نسبت به چه مسائلی سختگیری بیشتری داشت؟
او به رعایت مسائل اخلاقی اهمیت زیادی میداد و آن را زیاد توصیه می کرد .مسعود نسبت به حقوق زنان حساس بود و بی احترامی به آنهارا تحمل نمیکرد. از کودکی چنین بار آمده بود .اگر کسی به زنان توهین میکرد و یا آنان را تنبیه بدنی میکرد، مسعود واکنش نشان میداد و برخورد سخت میکرد.
شنیده ام که مسعود نسبت به ازدواج مجدد حساس بود و آن را ناپسند میدانست.همین طور است؟
او در این مورد بسیار حساس بود. وقتی مجاهدین به حکومت رسیدند، برخی از آنها خیلی زود از راه حلال یا حرام پولدار شدند در حالی که پیش از آن فقیر و تنگدست بودند. وقتی به نوایی رسیدند، فکر کردند که زنان سابق به درد آنان نمیخورند و از مهمانان شان نمیتوانند به درستی پذیرایی کنند و پخت غذاهای متنوع را بلد نیستند.بنابراین در پی گرفتن زنان شهری و امروزی برآمدند. مسعود وقتی آنان را میدید، ناراحت میشد و آنان را مذمت می کرد.مردانی که ازدواج مجدد میکردند، تلاش میکردند با مسعود روبهرو نشوند و از وی پنهان میشدند. اما مسعود همه را به یاد داشت و ناراحت بود.
گفته شده که یکی از افراد نزدیک به وی که از فرماندهان مشهور مجاهدان هم بود، ازدواج مجدد کرد و مسعود تا مدتها با وی سخن نگفت؟
بله، وی رابسیار سرزنش کرد و سالها با وی قطع رابطه کرد.
+ There are no comments
Add yours