روایت تاریخی حادثه کوی دانشگاه و چند نکته
یکی از دوستان عزیزم با ارسال لینک وبلاگ مصائب آنا برایم نوشته بود که گزارش هایت از کوی در این وبلاگ باز انتشار یافته است ادامه…
یکی از دوستان عزیزم با ارسال لینک وبلاگ مصائب آنا برایم نوشته بود که گزارش هایت از کوی در این وبلاگ باز انتشار یافته است ادامه…
به تازگی برای پیگیری درخواستی که برای ملاقات حضوری خطاب به دادستان تهران نوشته بودم ،به دادستانی تهران زنگ زدم.می دانید که برای اینکه بتوانم ادامه…
دیروز به دیدن یکی از زندانیان تازه آزاد شده ،رفته بودم.به نقل از یکی از سران جنبش سبز که به دیدنش رفته بود می گفت ادامه…
درست سال پیش در چنین شبی بود که زنگ خانه ی همسایه ما را زدند و به آنها گفتند که” ما فامیل واحد کناری شما ادامه…
تو دیروز بیست و شش ساله شدی .تو که در چنین سنی برای پنجمین بار است که به زندان می روی . حتی یک ذره ادامه…
بهمن عزیزم دیروز ساعت پنج عصر به اوین بازگشت .با روحیه ای قوی و محکم . بازگشت بهمن به اوین داستانی دارد ساده ، به ادامه…
مادرم !دیدم که با دقت زیاد به تصاویر مادران آمریکایی نگاه می کنی که با شور وشوق زیاد فرزندان زندانی خود را در آغوش می ادامه…
لحظه ای که خانم شهرزاد کریمان ،مادر شیوا نظرآهاری دست کرد توی کیفش و یک دستبند صورتی رنگ به من داد،لازم نبود که بگوید این ادامه…
مقاله [شادی صدر->http://shadisadr.wordpress.com/2010/04/26/suzan/] را که از دوستان قدیمی و عزیزم است ،خواندم و همینطور پاسخ های مخالف و موافقی را که دیگر دوستان عزیزم نوشته ادامه…
هیچ وقت به جشن تولدی رفته اید که صاحب اصلی آن جشن در آن حاضر نباشد؟یعنی کسی که برایش تولد گرفته اند ،غایب باشد؟ در ادامه…