زنان در روزنامه سرمایه -سه

«من که هیچ‌وقت نفهمیدم فمینسیم چیست. ولی همین قدر می‌دانم که هر وقت حرف‌هایی زدم که من را از یک آدم دست و پا چلفتی متمایز می کرد، دیگران من را فمینیست نامیدند.»(ربکا وست، ۱۹۱۳)

ما تنها روزنامه ای بودیم که سه روز در هفته صفحه زنان داشتیم.اما داشتن صفحه هایی به نام زنان به معنای این نبود که خبرها و گزارش های مربوط به زنان تنها در این سه صفحه چاپ می شد . این صفحه اغلب مطالب تحلیلی ،مصاحبه های عمیق و گزارش های توصیفی و تحلیلی داشت. ما رویدادها و اخبار روز مربوط به زنان را در صفحه جامعه و صفحه آخر نیز منتشر می کردیم.

هر روز بین ساعت پنج تا پنج و نیم شورایی به نام شورای تیتر در روزنامه سرمایه در اتاق سردبیری تشکیل می شد ،شورایی که باحضور سردبیر ،معاونان او و دبیران سرویس های مختلف برگزار می شد.بعد از اینکه هردبیر خبرهای مربوط به سرویس خودش را توضیح می داد،نوبت انتخاب تیترهای اول و دوم و همینطور دیگر عنوانهای صفحه اول بود.آنچه از سوی سردبیر به عنوان شیوه انتخاب تیتر عنوان شده بود :کسب حداکثر رای از سوی اعضای شورای تیتر بود.یعنی تیترهایی که از نظر دبیر سرویس مربوط و یا سردبیر قابلیت آمدن در صفحه اول را داشت ، به رای گیری گذاشته می شد تا تیترهای نهایی برای صفحه اول در یک روند دمکراتیک انتخاب شود.

تیترهای صفحه های زنان کمتر رای می آورد.اصلا همین که نامی از زن یا زنان در تتیر های پیشنهادی ام مطرح می شد،اغلب اعضای شورا که مرد بودند لبخندی می زدند که” ای بابا ،بازهم این ژیلا بنی یعقوب موضوع زنان را پیش کشید.” خبرها و گزارش های مربوط به زنان گاه با شوخی و خنده روبرو می شد و گاه حتی این خنده ها رنگ تمسخر به خود می گرفت.من همیشه سعی می کردم تیترهایی را به عنوان تیتر های صفحه اول پیشنهاد بدهم که جذابیت های لازم و عناصر حرفه ای و ژورنالیستی را نیز داشته باشد .اما اغلب اوقات خبرهایی با ارزش بالای خبری در حوزه زنان در برابر خبرهای دیگر که حتی فاقد عناصرلازم خبری بودند ،مغلوب می شد.به عنوان مثال به خوبی به یاد می آورم روزی گزارشی داشتیم در باره خودروسازان زن که به نظرم جذابیت های ‍ورنالیستی اش هم کم نبود اما برای راه یافتن به صفحه اول –حتی در حد تیترهای کوچک این صفحه – هم رای نیاورد.

این فقط در باره خبرها نبود و در باره عکس های صفحه اول روزنامه نیز صدق می کرد.به ندرت عکس زنان در صفحه اول دیده می شد (و می شود).البته این مختص به روزنامه سرمایه نیست اما من فعلا تجربه هایم را در باره این روزنامه بیان می کنم

من علاوه بر تاکید بر ارزش های خبری مربوط به خبرهای حوزه زنان ،تلاش می کردم نگرش جنسیتی را در میان همکارانم ایجاد و یا فعال کنم. برخی اوقات برخی از مسوولان روزنامه و حتی بعضی از همکارانم ما را متهم می کردند که من و همکارانم به دنبال اهداف و مسائل شخصی خود در روزنامه هستیم .بارها مجبور شدم برایشان توضیح بدهم که گرچه موضوع زنان از علاقمندی های شخصی من و همکارانم هست اما واقعا مشکل شخصی ما نیست

بارها در شورای تیتر به اختصار یا مفصل این موارد را مطرح کردم :

“یکی از رویکردهای اصلی سازمان ملل متحد در برنامه هزاره سوم توسعه ، توجه جدی و همه جانبه به موضوع زنان است .
کنفدراسیون جهانی روزنامه نگاران نیز پیمان‌نامه‌ای جهت تحقق عدالت جنسیتی در رسانه‌ها دارد و براساس آن از همه روزنامه نگاران ، روزنامه ها و دیگر رسانه های جهان دعوت کرده به مسائل زنان توجه ویژه نشان دهند.پیمان نامه ای که اغلب کشورها با پیوستن به آن در تهیه و تنظیم اخبار و شیوهء اطلاع‌رسانی‌شان سعی می‌کنند برابری جنسیتی و جنسی را رعایت کنند و حتی در مواردی توصیه به انجام تبعیض مثبت در باره خبرها و گزارش های مربوط به زنان کرده است.”

با گفتن این حرفها هم می خواستم اهمیت موضوع را به آنها نشان بدهم و هم بگویم که باور کنید عدالت جنسیتی و پرداختن به مسائل زنان موضوع شخصی ما دو-سه نفر که در صفحه های اجتماعی کار می کنیم ،نیست.اگر موضع شخصی ما هم باشد خب موضوع شخصی سازمان ملل و آی .اف .جی (فدراسیون جهانی روزنامه نگاران ) که نیست.

بر اساس همین پیمان نامه آی .اف .جی بود که انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران نیز در نشستی در تیرماه سال گذشته مرامنامه ای را تصویب کرد و براساس آن از رسانه های ایران درخواست کرد ستون یا صفحه هایی را برای زنان درنظر بگیرند و ازبرابری جنسیتی دفاع کنند و باورها و محدودیت های کلیشه ای را درهم بشکنند و این را هم وظیفه روزنامه نگاران زن دانسته بود و هم وظیفه روزنامه نگاران مرد.

در شورای تیتر روزنامه ، برتابلوی سفیدی که بر یکی از دیوارها دیده می شده ،شماره های ده روز گذشته همواره نصب می شد ، در واقع هر روزچسباندن جدیدترین شماره روزنامه و برداشتن دهمین شماره پیشین موجب آن می شد که هر ده روز یکبار این تابلو کاملا به روز شود.این تابلو تصویری از عملکرد ده روز گذشته روزنامه به دست می داد.بارها در حالی که به این تابلوی سفید اشاره می کردم ،می گفتم :”ببینید همه صفحه های اول روزنامه در ده روز گذشته مردانه بوده است.یعنی نه فقط خبر و گزارشی از زنان در این صفحه ها نیست که هیچ عکسی از زنان هم نیست.چرا به جای عکس این همه مرد در صفحه اول گاهی عکس زنان را چاپ نمی کنید؟.به عنوان مثال چرا در یکماه گذشته بارها عکس آقای تاج زاده و یا محمد رضا خاتمی را بر صفحه اول نشانده اید اما در همان حال که مصاحبه خانم کولایی را چاپ می کنید از چاپ تصویر او خودداری می کنید. چرا تصویر هنرمندان مرد را بر چاپ تصویر زنان هنرمند ترجیح می دهید؟
و دوباره مجبور بودم صحبت های خودم را به توصیه های فدراسیون جهانی روزنامه نگاران مستند کنم که گفته بود “صفحه های اغلب روزنامه های جهان مردانه است و برای رعایت تصویر سازی عادلانه و متوازن از زنان ،با چاپ اخبار و تصاویر مربوط به زنان این فضای مسلط و مردانه را درهم بشکنید.”

شاید به این دلیل این توضیح ها را تکرار می کردم که متهم به دنبال کردن اهداف شخصی ام نشوم.

این توضیح ها همیشه ناکارآمد نبود .گاهی اثر خودش را می گذاشت و گاه خبرها و گزارش های مربوط به زنان و یا تصاویرشان به صفحه اول راه می یافت. مخاطب ما خبر نداشت پشت این خبر و یا تصویری که در صفحه اول نشسته چه مبارزه ای وجود دارد.مبارزه با تفکر مردسالارانه مدیران مان .جدل ها و دعواهایی که گاه برای ما دردناک می شد و فرسایشی .بحث های هر روزه ای که انرژی زیادی از ما می گرفت . اما وقتی روز بعد خبرو گزارش چاپ شده را در روزنامه می دیدیم آرام آرام سعی می کردیم غبار آن رنج ها را از روح و روانمان پاک کنیم.

گاه که با تلاش زیاد موفق می شدیم برای یک گزارش در حوزه زنان از دوستانمان در شورای تیتر رای جمع کنم و خوش و خرم از اتاق تیتر بیرون بروم و به همکارانم مژده بدهم که تیتر ما برای صفحه اول رای آورده ،فردا که روزنامه را می دیدیم هیچ خبری از تیتر ما نبود.البته این فقط مشکل خبرهای زنان نبود ،این اتفاق در حوزه های دیگر هم روی می داد و خبر از روند غیرشفاف و غیر دمکراتیک شورای تیتر می داد.یعنی در آخرین لحظه و در پشت درهای بسته سردبیر یا معاونانش تیتری را که در یک روند نسبتا دمکراتیک رای آورده بود ،وتو می کردند.

این ماجرا نیز بارها باعث جدل شد .حرف من و برخی از همکارانم حتی این نبود که حتما سردبیر باید به رای اکثریت ما احترام بگذارد و از آن تمکین کند ،بلکه حرف ما این بود:”اگر نمی خواهید از این رای گیری پیروی کنید ،نه وقت ما را بگیرید و نه وقت خودتان و همان تیتری را که قرار است آخرشب جایگزین تیترهای انتخابی شورا کنید ،همان عصر به ما اعلام کنید.این درست نیست که ما ساعت ها روی تیترها بحث کنیم و سپس رای گیری بگیریم . درنهایت تیتری که حتی یک رای هم نیاورده جای تیتری را بگیرد که رای اکثریت اعضای شورا را داشته است .

در بسیاری موارد خبرهای زنان به حقوق بشر نیز پیوند می خورد و در اینطور موارد جدل های ما با سردبیری روزنامه بیشتر می شد .بطور مشخص روزی را به یاد می آورم که گزارشی را در باره زنی در آستانه اعدام به نام راحله زمانی در صفحه کار کرده بودیم .در راه خانه بودم که تلفنم زنگ خورد و یکی از معاونان سردبیر گفت :”ما این گزارش را از صفحه شما حذف کردیم ،چون از نظر ما ارزش خبری ندارد.”نخستین بار نبود که چنین استدلالی را در باره خبرهای حقوق بشری و یا زنان از سوی او و دیگر همکارانش می شنیدم.آنقدر قبلا در این باره بحث و گفت و گو کرده بودم که این بار نیازی به تکرار استدلال های همیشگی نبود ،به همین دلیل فقط با لحن تمسخر آمیزی گفتم :”حق با شماست !احتمالا فقط خبرهای مربوط به بازی های فوتبال تیم های رده سوم و چهارم ارزش خبری دارد که همیشه با علاقه زیاد نتایج همه این بازی ها را با شرح و تفصیل زیاد می نویسید ،جان یک انسان که ارزش خبری ندارد !برایش یاد آوری کردم چندی پیش رسانه های ایتالیا روزی را به عنوان کارزار برای نجات کبرا رحمانپور از اعدام اعلام کرده بودند و در آن روز بسیاری از رسانه ها ی ایتالیا در باره کبرا گفتند و نوشتند .احتمالا آنها نمی دانستند که این جور مسائل ارزش خبری ندارد و فقط شماها می دانید.”نتیجه این بحث بازگشت خبر راحله به صفحه بود ،هرچند همیشه چنین نتیجه خوبی برای ما حاصل نمی شد و بسیاری از اوقات ما مغلوب بودیم.

نوشته‌های مشابه

+ نظری برای این مطلب وجود ندارد.

افزودن