بهمن وارد هفتمین روز اعتصاب غذایش شده است و من خیلی نگرانش هستم.هیچ وقت ندیدم بهمن با اعتصاب غذا موافق باشد و وقتی شنیدم که دست به اعتصاب غذا زده ،خیلی متعجب شدم و با خودم گفتم ببین !چقدر آنچه اتفاق افتاده برای بهمن سخت بوده که این گزینه را انتخاب کرده است.
در مدتی که بهمن به طور موقت آزاد شده بود بارها با هم در باره مسائل زندان صحبت کردیم و بارها بحث اعتصاب غذا مطرح شد و هربار من به بهمن می گفتم هیچ وقت اعتصاب غذا نکن ،وقتی آنها انواع و اقسام فشارها را به تو به عنوان زندانی وارد می کنند ،خودت در حق خودت بی رحمی نکن و دست به اعتصاب غذا نزن.
حتی به یادش آوردم که سازمانهای حقوق بشری نیز به همین دلیل که اعتصاب غذا اقدام علیه سلامت و جان شخص است ،از آن حمایت نمی کند.
و همیشه لبخندی می زد و می گفت :من اعتصاب غذا نمی کنم .نگران نباش .من هم فکر می کنم نباید علیه سلامت خودمان اقدام کنیم .
اما در این چند روز با اخبار مختلفی که از اوین رسیده ،بارها به خودم گفته ام شاید اگر من هم به جای بهمن و آن شانزده نفر دیگر بودم چاره ای برایم نمی ماند جز گزینه اعتصاب غذا.
سعی می کنم بهمن و دوستان عزیزش را این روزها بیشتر درک کنم و عمق ناراحتی و اعتراض شان را بفهمم .
آرزو می کنم مسوولان زندان و قوه قضاییه بویژه دادستان تهران راهی برای حل ماجرا پیدا کنند.
+ There are no comments
Add yours