احساس غریبم برای هیجده تیر

به هجدهم تیرماه نزدیک می شویم ،روزی که همیشه احساس غریبی پیدا می کنم.در سال ۱۳۷۸ در چنین روزی پس از وقوع حادثه ، به کوی دانشگاه تهران رفتم و سه شبانه روز آنجا ماندم.در کنار دانشجویانی که به حمله لباس شخصی ها به خوابگاههای دانشجویی و مجروح شدن دانشجویان و کشته شدن عزت ابراهیم نژاد اعتراض داشتند.

اعتراض دانشجویان نزدیک به یک هفته به طول انجامید.صحنه های غریبی بود.خیابان های اطراف کوی دانشگاه شبیه میدان جنگ شده بود.انصارحزب الله و نیروهای لباس شخصی به کوی هجوم آورده و دانشجویان را محاصره کرده بودند.

مهمترین خواسته دانشجویان شناسایی و محاکمه عاملان حمله به کوی بود. شاید خیلی ساده دل بودم آن روز که هرگز فکر نمی کردم که به جای محاکمه و مجازات عاملان جنایت ،قربانیان حادثه مجازات و راهی زندان شوند.دانشجویان زیادی بازداشت و روانه زندان شدند و روزها و ماهها و سالها در زندان ماندند.احمد باطبی یکی از این دانشجویان بود که در زندان تحت شکنجه های بسیار سخت قرار گرفت.

پرونده کشته شدن عزت ابراهیم نژاد که هجدهم تیرماه در یکی از خوابگاههای دانشجویی کوی دانشگاه اتفاق افتاد ،نیز به نتیجه ای نرسید.چه کسی باور می کرد چند سال بعد عاملان جنایت خود تبدیل به مدعی و شاکی بشوند،شاکی از قربانی ها.چه کسی باور می کرد که عاملان به خون کشیدن کوی دانشگاه آنقدر احساس امنیت کنند که بتوانند خود را برای وکیل مردم شدن و دیگر مقامات مهم کشوری کاندیدا کنند.

اما همه این اتفاقات افتاد.در مقابل دیدگان همه ما و همه آنها که مدعی ستاندن حق دانشجویان بودند.

نتیجه حضور شبانه روزی ام در کوی دانشگاه سه گزارش مفصل است که همان روزها در روزنامه صبح امروز به چاپ رسید.اگر شما هم مثل من هنوز احساسی نسبت به هجده تیر دارید شاید بدتان نیاید حوادث آن روز را یکبار دیگر مرور کنید.بخش اول گزارش را با عنوان [“دانشجویان خشمگین بودند و بی‌اعتماد”->http://www.zhila.net/spip.php?article12]،بخش دوم را با عنوان [“آیا ما جاسوس اسراییل بودیم”->http://www.zhila.net/spip.php?article13] و بخش سوم را با عنوان[” دانشجویان هنوز راضی نشده بودند”->http://www.zhila.net/spip.php?article14] بخوانید.

نوشته‌های مشابه

+ There are no comments

Add yours