دلتنگی های من بعد از دیدن یک فیلم مستند بی بی سی

امشب تلویزیون بی بی سی فارسی یک فیلم مستند نشان داد که یافته های یک تحقیق علمی را به تصویر کشیده بود، فیلمی از آزمایش بر کسانی که به مدت ۴۸ ساعت مجبور بودند در اتاقی که تقریبا شرایط سلول انفرادی را داشت بگذرانند.رفتارها،هراس ها و بیم و امیدهایشان ثبت و نمایش داده می شد.چقدر دلم گرفت .وقتی آنچه را که روزی خودم تجربه کرده بودم خیلی ملموس و با تجزیه و تحلیل علمی در مقابلم می دیدم.

وقتی بیشتر دلم گرفت که دیدم گذراندن ۴۸ ساعت برای این افراد با وجود اینکه داوطلبانه برای این آزمایش آمده بودند و می دانستند ۴۸ ساعت بعد از این اتاق لعتنی بیرون می روند، این همه سخت و دردناک است و یادم آمد که [ بهمن->www.amouee.net] و خیلی های دیگر تابستان سال گذشته بیش از سه ماه در سلول انفرادی بودند و تازه نمی دانستند چه وقت از آن سلول ها خارج می شوند.

در آخر این فیلم مستند، آزمایش شونده ها را نشان می داد که پس از ۴۸ ساعت از اتاق های خود خارج شدند و وقتی به یک محیط باز که درختانی داشت وارد شدند چقدر طبیعت برای شان زیباتر و دلپذیرتر از گذشته شده بود و با چه حالت ویژه ای به درختان نگاه می کردند و من چقدر دلم گرفت که ضیا نبوی وقتی یک روز برای رفتن به بهداری از حیاط اوین می گذشت با چه حسرتی به گل ها و درختان اوین نگاه کرده و گفته چقدر حیف که من را از دیدن زیبایی های طبیعت محروم کرده اند.

و چقدر دلم بیشتر گفت وقتی یادم افتاد نازنین خسروانی ۴۹ روز است که در انفرادی هست…

وقتی می بینی انسانهایی که داوطلبانه و برای یک ازمایش ۴۸ ساعت در یک اتاق اند اما آن همه زجر می کشند، بیشتر دلت می گیرد.

چقدر دوست داشتم بهمن، ضیا و همه دوستان عزیزی که این روزها در زندان اند زودتر از لذت قدم زدن در یک بوستان بهره مند می شدند.

نوشته‌های مشابه

+ There are no comments

Add yours