برخی از روحیه های هدی صابر

باید باور کنم مرگ هدی را بعد از هاله و عزت؟

اصلا فردا صبح چطور به ملاقات بهمن بروم.بهمنی که آن همه هدی را دوست داشت ؟ و آن همه از او خاطره تعریف می کرد؟

دیدم [ وب سایت خبرنگاران ایران->http://khabarnegaran.info/article.php3?id_article=151] در گزارشی به نکاتی از روحیات هدی صابر اشاره کرده که ندیدم جاهای دیگر نقل شده باشد.فعلا همان را اینجا می آورم تا در روزهایی دیگر خودم خاطراتی را از ایشان بنویسم

«اغلب زندانیان بند ۳۵۰ می گویند که هدی رفتارهایی داشت که آنها را یاد مبارزانی می انداخت که در دهه ۴۰ و پنجاه در دوران شاه مبارزه می کردند، او در زندان با کمترین رفاه طلبی مخالف بود، گاهی اگر پولدارهای زندان به مناسبت اعیاد غذای متفاوت نذری می دادند، او این غذا را نمی پذیرفت و به همان غذای ساده و بدون کیفیبت زندان بسنده می کرد.

غذای زندان همیشه خیلی بد و بدون کیفیت است و مدتهاست به جای گوشت درغذاها فقط از سویا استفاده می شود و به همین دلیل برخی از زندانیان از فروشگاه زندان برای خودشان غذا تهیه می کنند. اما هدی با وجود دارا بودن امکان مالی حتی یکبار هم این کار را نکرد ، می گفت پس زندانی هایی که پول ندارند از فروشگاه غذا بخرند چی؟

هدی کارهایی می کرد که برای برخی از زندانی ها غریب می نمود اما او را خاص می کرد : مثلا با پاهای برهنه در حیاط زندان نماز می خواند.»

نوشته‌های مشابه

+ There are no comments

Add yours