نگار حائری مثل همیشه نیست

نگار حائری مثل همیشه نیست، اصلاً مثل آن موقع ها که باهم دربند زنان اوین بودیم نیست، رنجور و خسته است، مثل آن موقع نمی‌خندد، خنده‌اش یک‌جور دیگر شده، خنده‌های تلخ.حرف که می‌زند توی چشمانش اشک جمع می‌شود.همه‌اش از شرایط بد زندان قرچک ورامین می‌گوید.از شرایط بد بهداشتی و رفاهی، از آب شورش، از کیفیت بدغذا، از ناکافی بودن همان غذای بی‌کیفیت، از زندانیان زن که سال‌هاست میوه و گوشت نخورده‌اند…وقتی بیشتر بغض می‌کند که از بیست بچه زیر دو سال دربند مادران می‌گوید. ۳۶مادری که برخی‌شان باردار هستند و از همین غذای نامناسب تغذیه می‌کنند.از ساعت‌هایی که چرخ غذا لک‌ولک‌کنان به بند می‌رسد و اگر زندانبانِ آن روز خوش‌اخلاق باشد اجازه می‌دهد این بچه‌ها سوار بر طبقه اول چرخ بشوند . برخی‌شان از گوشه و کنار چرخ آویزان شوند و خوشحال و خندان انگار سوار چرخ‌وفلک شده‌اند، دست‌هایشان را از شادی به هم می‌زنند،می گوید این شادترین دقایق این بچه هاست… زندانبان که بداخلاق باشد این دل‌خوشی کوچک را هم از بچه‌ها می‌گیرد. نگار با غصه زیاد از این کودکان زیر دو سال می‌گوید، که هم پدرشان زندان است و هم مادرشان و اغلبشان خیلی فقیر…کودکانی بالباس نامناسب و بدون اسباب‌بازی….

نگار انگار یک آدم دیگر شده است.می‌گوید هرکس مدتی را با این هزار زندانی زن در قرچک بگذراند، یک آدم دیگر می‌شود، نمی‌توانی دردهای آن‌ها را ببینی و همان آدم قبلی بمانی، نمی‌شود آن شرایط دشوار و غیرقابل‌تحمل را تجربه کنی و یک آدم دیگر نشوی…

نگار می گوید:کاش کسی برای این هزار زندانی زن در قرچک ورامین کاری می کرد، کاری
می کرد که شرایط شان اندکی بهتر می شد، کاش کسی برای تغذیه آن آن بیست بچه فکری بکند و آن مادران…
نگار نزدیک ده ماه را در این زندان گذرانده، با آن شرایط طاقت فرسا و حالا انگار که اصلا نمی شناسمش

پ.ن :برخی دوستان زیاد در باره بچه ها زیر دوسال در قرچک ورامین سوال می کنند.این بچه ها غالیا پدرشان هم در زندان است.مادران حق دارند بچه های خود را تا دوسالگی در زندان در کنار خود نگه دارند بعد از دوسال اگر بستگانی داشته باشند که حاضر به نگه داری این بچه ها باشند به آنها سپرده می شوند و اگر کسی را نداشته باشند به بهزیستی داده می شوند که اغلب این بچه ها چون کسی را ندارند سرنوشتی جز زندگی در بهزیستی
نخواهند داشت.برخی هم در باره امکان کمک به این کودکان و زندانی های
زن می پرسند.دقیقا نمی دانم اما شاید از طریق سازمان زندانها ، بخش
مددکاری زندان و یا شهرداری تهران بشود کاری انجام داد، تعدادی از بندهای این زندان تحت عنوان مشاوره زیر نظر شهرداری تهران (ظاهرا تحت نظارت همسر آقای قالیباف
)اداره می شوند.

تعدادی از این کودکان، هم مادر و هم پدرشان اکنون زیر حکم اعدام هستند.

نوشته‌های مشابه

+ نظری برای این مطلب وجود ندارد.

افزودن