روزگرد

چه کسی باور می کند

تو برایم حرف می زدی و من سعی می کردم خودم را خوشحال نشان بدهم.نمی خواستم غم توی صدایم را احساس کنی.بعضی وقت ها هم ادامه…

روزگرد

یادش بخیر

چقدر عطر خاک باران خورده را دوست دارم .باران تندی در تهران می بارد و من از همین جا که پشت کامپیوتر نشسته ام از ادامه…

روزگرد

سال نو رسید اما…

سال نو رسید اما دلهای بسیاری پر از غم است . دل خانواده [امیدرضا میر صیافی->http://www.autnews.us/archives/1387,12,00019919] وب‌نگار ایرانی که در زندان جانش را از دست ادامه…

روزگرد

غم آخر!

اصلا فکرش را نمی کردم که در یک فاصله اینقدر نزدیک یک عزیز دیگر را ازدست بدهم.اما متاسفانه اتفاق افتاد و دایی خیلی مهربانم ،اولیا ادامه…

روزگرد

نامه امیر عزیزم

هیچ وقت از خواندن یک نامه اینقدر خوشحال نشده بودم که از خواندن نامه امیرعزیزم که تازه خواندن و نوشتن را یاد گرفته است.هنوز هفت ادامه…