در هفته گذشته شایعات زیادی مبنی بر کاهش حکم زندان سعید لیلاز از ۹ سال به ۳ سال در برخی از رسانه ها مطرح شد.
و از سوی دوستان مختلف سعید از جمله من همین اتفاق دست مایه شوخی های زیاد با سپهرناز پناهی همسر سعید لیلاز شد:این حکم که از اعتبار سعید کم کرد !این همه در باره مقاومت و ایستادگی اش در زندان حرف زدید ،آخربه سه سال زندان ختم شد؟
دیروز سپهرناز به من زنگ زد و گفت :”خدا را شکر!لااقل در برابر تو و بهمن سر بلند شدیم.”
گفتم چطور که گفت :”همین الان آقای علیزاده وکیل سعید به من خبر داد که بر اساس حکمی که به او ابلاغ شده است سعید نه به سه سال که به شش سال حبس قطعی محکوم شده است .”
بعد هم کلی خندیدیم .چون تعریف کرد که در ملاقات قبلی به شوهرش گفته است :اگر حکم سه سال زندان واقعیت داشت همان توی زندان بمانی بهتر است چون با این حکم سبک اگر بیایی بیرون نمی توانی پاسخ ژیلا و بقیه دوستانت را بدهی که چرا حکم ات اینقدر زیاد شکسته است؟نکند در زندان همکاری کرده ای؟
قرار شد امروز که به ملاقات سعید لیلاز می رود با دادن خبر حکم شش سال حبس قطعی به او بگوید :حالا می توانی با افتخار و سربلندی با دوستان روزنامه نگارت مخصوصا با ژیلا روبرو شوی چرا که هرچه باشد یکسال از بهمن (احمدی امویی )بیشتر زندان گرفته ای!(بهمن به پنج سال حبس محکوم شده )
در آخرش هم به من گفت :ژیلا ! دعا می کنم که خودت در دادگاه تبرئه شوی تا حسابی آبرویت برود.آن روز چقدر به تو می خدیدیم و چقدر می توانیم سر به سرت بگذاریم ! دعا می کنم بهمن از سعید زودتر آزاد شود تا ما همچنان در برابر تو سربلند باشیم !
از همه ی این شوخی ها و جدی ها گذشته ،نمی توانم این سوال را برای چندمین بار از مقامات قضایی کشورم نپرسم که
آیا وعده انقلابی که پدران ما کردند این بود که زندان های طولانی برای روزنامه نگاران و فعالان سیاسی و اجتماعی باعث افتخار باشد و حکم های سبک و تبرئه موجب سرافکندگی.
وعده انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۷ این بود؟!
شرح عکس :خانواده سعید لیلاز در مقابل زندان اوین
+ There are no comments
Add yours