چند روزی است که مهندس توسلی، از اعضای نهضت آزادی، بازداشت شده و به زندان اوین منتقل شده و من در این چند روز به حرفهایش فکر می کنم که همیشه خیلی برایم آموزنده بوده…او همیشه به دور از احساس و هیجان و با تفکر زیاد حرف می زند .او هم مثل بسیاری از همفکرانش بر خلاف حیلی از ماها صبور است، واقعا صبور و با حوصله
(آنچه در ادامه می اید با استفاده از یادداشت های خودم و البته یادداشت یکی از دوستان که در یک میهمانی افطار چند سال پیش برداشته ایم ، نوشته شده و نقل قول ها نسبتا دقیق است)
یادم می آید چند سال پیش به همراه تعدادی از روزنامه نگارها، شبی برای افطار به یک میهمانی در خانه عزیزی دعوت شدیم، دکتر یزدی و مهندس توسلی هم آنجا بودند.بعد از افطار تقریبا همه صحبت کردند، اغلب خطاب به مهندس توسلی و دکتر یزدی می گفتند: آخر این چه وضعی است که شماها اینقدر صبر و حوصله دارید و هیچ وقت هم از مبارزه خسته نمی شوید و هیچ کدام هم بعد از این همه سال زندان و مبارزه، نمی گویید دیگر مبارزه بس است، چون فایده ای ندارد.مدام هم ما را به روش های مسالمت آمیز و صبر دعوت می کنید.صبر ما تمام شده، چطور صبر شما تمام نشده؟
دکتر یزدی و مهندس توسلی گفتند که چرا باید خسته بشویم، پنجاه-شصت سال که برای مبارزه زیاد نیست…در مجموع هم که مردم ایران صدسال است مبارزه خود را برای آزادی و دمکراسی شروع کرده اند.ما راه زیادی نرفته ایم.جرا باید خسته و ناامید باشیم؟
بعد از این حرفها من رو به دکتر یزدی و مهندس توسلی گفتم : نسل شما نسل صبر و استقامت بود. خیلی فرق ها هست بین ما و شما. نسل ما با یک اتفاق کوچک امیدوار می شوند و با یک اتفاق کوچک تر ناامید. با آمدن خاتمی همه ی در ها را باز شده دید و با یک انتخابات همه درها را بسته . . . این سردرگمی باعث می شود این نسل ضربه بخورد.
گفتم:نمی دانم شما چطور به این همه صبر و استقامت رسیده اید، شاید شما باید به ما آموزش بدهید که چگونه در مسیر مبارزه صبور باشیم؟.
دکتر یزدی گفت :«درست است، خیلی از شماها امید ندارید. بارور کنید امید را…رفع کنید این نقضیه را در خودتان . . .»
بعد از او بود که مهندس توسلی گفت: «ما توی این ۴۰ سال خیلی سختی ها کشیدیم . خیلی اذیت ها شدیم. همین طور سخنرانی هایی بود که به هم می خورد ، حتی برنامه های شب احیا ما را تحمل نمی کردند و به هم می زدند روزنامه هایی بود که بسته می شد، رفقایی که همه در بند می شدند،شکنجه هایی که در زمان شاه تحمل کردیم، شکنجه هایی که سال ۶۷ و ۶۹ شدیم . . . فحش هایی که توی مجلس می خوردیم ..اما همین طور امید وارتر می شدیم . همین طور می نشستیم برای آینده برنامه ریزی می کردیم . »
گرچه مهندس توسلی همیشه پیش از آن به نسل جدید بویژه دانشجو ها انتقاد می کرد اما آن شب گفت:
«من به شما امیدوارم ،چون وضعیت سواد و آموزش های شما و جوانان امروز خیلی بیشتر و بهتر از سه یا چهار دهه قبل است . آینده ای بهتر از ما در انتظار شماست . »
+ There are no comments
Add yours