فاران حسامی، یکی از بهترین و نازنین ترین انسان هایی است که در زندگی شناخته ام.همراه، دلسوز، قابل اعتماد و قابل اتکا برای دوستانش…در روزهای زندان یکی از بهترین زمان هایم وقتی بود که فاران می آمد مقابل تختم و می گفت :آماده ای برویم هواخوری قدم بزنیم؟ و من با خوشحالی کفش کتانی ام را برمی داشتم و با او می رفتم.پیاده روی در حیاط بند زنان، حیاطی که با دیوارهای بلند احاطه شده بود، تند و تند راه می رفتیم و تند و تند حرف می زدیم.با فاران می توان ساعتها در باره همه چیز حرف زد بی اینکه خسته شوی، می رفتیم یکساعت قدم بزنیم اما گاه سه ساعت و حتی بیشتر با هم راه می رفتیم و اصلا گذشت زمان را احساس نمی کردیم.
چقدر دلم برای قدم زدن با فاران تنگ شده….فاران عزیزم، تولدت مبارک.
فاران حسامی زندانی عقیدتی، بیش از دو سال است که در اوین دوران محکومیت خود را می گذراند.هم زمان همسرش کامران رحیمیان نیز در زندانی رجایی شهر محبوس است و آرتین فرزندشان که امروز پنج ساله شد با مادربزرگ زندگی می کند.فاران و کامران هر دو از استادان دانشگاه بهایی آنلاین بودند و جرمشان نیز همین است.
+ نظری برای این مطلب وجود ندارد.
افزودن