چرا عملیات شهادت‌طلبانه؟گفت‌وگو با سرهنگ ابوخالد، سخنگوی جنبش فتح

شنبه ،چهارم تیرماه ۱۳۸۱

گفت‌وگو: ژیلا بنی‌یعقوب

وقتی سرهنگ ابوخالد (موسی‌العمله) سخنگوی جنبش فتح انتفاضه از من می‌پرسد: «درباره چه می‌خواهی با من مصاحبه کنی». می‌گویم: «عملیات استشهادی» .قصد دارم که سوالات انتقادی و متعدد در این باره از او بپرسم .شاید به همین دلیل لازم می بینم قبل از مصاحبه فضا را قدری تلطیف کنم. به همین دلیل فوری هم توضیح می‌دهم: «شاید اگر من هم یک فلسطینی بودم عملیات شهادت‌طلبانه انجام می‌دادم.بنابراین من قضاوت مثبت یا منفی در باره این نوع عملیات ها ندارم.اصلا نمی خواهم که قضاوتی داشته باشم و حتی می توانم برای لحظاتی احساسات آن فلسطینی را که خود را منفجر می کند ،درک کنم. من امروز قصد دارم سوالات متعددی در انتفاد به این نوع عملیات‌ها مطرح کنم تا بلکه زوایای گوناگون و تاریک این موضوع روشن شود مخالفت که نیستید؟»

سرهنگ ابوخالد لبخندی می‌زند و می‌گوید:«نه مخالف نیستم. مصاحبه جدلی چیز خوبی است.»

بعد از پایان مصاحبه وقتی می‌خواهم از دفتر کار سرهنگ ابوخالد در یک ساختمان قدیمی در شهر دمشق خارج شوم، می‌گوید: «به امید دیدار در قدس»

قبل از هرچیز می‌خواهم بدانم آیا عملیات شهادت‌طلبانه (انتحاری) برای شما تبدیل به استراتژی مبارزه در قبال اشغالگران اسراییلی شده است؟

عقیده ما این است که امپریالیسم و صهیونیسم اهداف زیادی در فلسطین دارند و یکی از مهم‌ترین اهدافشان یهودی‌سازی سرزمین فلسطین و ایجاد پراکندگی در جهان عرب است تا از این طریق تمام امت عرب را در منطقه مورد هدف قرار دهند.
ملت فلطسین با توجه به موقعیتی که به لحاظ جغرافیایی و تاریخی در جهان عرب دارد، در راس این تهاجم قرار دارد.
همه کشورهای عربی چه قبل از جنگ جهانی اول و چه بعد از آن، همیشه در اشغال استعمارگران بوده است. در زمان امپراطوری عثمانی یک عقب‌ماندگی فکری بر عرب‌ها حاکم بود و در چنین شرایطی بود که استعمارگران غرب از دیگر نقاط جهان آمدند و بر عرب‌ها چیره شدند…

آقای سرهنگ ابوخالد! من مجبورم صحبت‌تان را قطع کنم. چون من درباره عملیات انتحاری سوال کردم، اما شما دارید تاریخ جهان عرب و امپراطوری عثمانی را برای من بازگو می‌کنید؟

من مجبورم فشرده‌ای از این تاریخ را بازگو کنم تا آنگاه شما بتوانید پاسخ این سوال را بگیرید که آیا واقعا انجام عملیات شهادت‌طلبانه ضرورت دارد یا نه؟

من روی موضوع فلسطین کار کرده‌ام و تا حدی که مورد نیازم باشد، پیشینه و مسایل تاریخی مربوط به آن را می‌دانم. خوانندگان ما هم در صورت علاقه‌مندی به این تاریخ می‌توانند آن را در کتاب‌ها پیدا کنند بنابراین امیدوارم پاسخ سوال مرا با صراحت بدهید؟

ما عملیات‌های استشهادی زیادی داشته‌ایم، حتی در سال‌های ۱۹۳۵ تا ۱۹۳۹… اما بعد از جنگ جهانی دوم که اسراییل به درون جامعه فلسطین رخنه پیدا کرد، مقاومت ما گسترش پیدا کرد. پس در واقع مقاومت ما از دهه ۱۹۳۰ شروع شده است. یعنی از همان زمان که یک کمیته بین‌المللی در فلسطین تشکیل شد تا سرزمین فلسطین را تقسیم کنند.

آقای ابوخالد! واقعا منظورتان از این توضیحات چیست؟ آیا می‌خواهید بگویید عملیات شهادت‌طلبانه چیز جدیدی نیست و از سال‌ها قبل وجود داشته است؟

منظورم این است که در همان سال‌های ۱۹۳۵ تا ۱۹۳۹ هم فلسطینی‌ها هزاران شهید دادند تا اجازه ندهند فلسطین تقسیم شود. اکنون نیز جبنش ملی فتح‌ انتفاضه رهبری انقلاب نوین فلسطین را برعهده گرفته و این انقلاب نوین در واقع به معنای شروع جنگ آزادی بخش مردمی در فلسطین بوده است. استراتژی این جبنش نوین، مبارزه مسلحانه و یا به بیان دقیق‌تر «مقاومت و جهاد» بر ضد صهیونیست‌هاست.

جنبش فتح انتفاضه تاکید می‌کند که هرگز راهکارهای سازشکارانه با دشمن را نمی‌پذیرد و در رویارویی با رژیم صهیونیستی، مبارزه مسلحانه را یک کار مشروع و حق طبیعی مردم فلسطین به حساب می‌آورد.

در شرایطی که در عرصه‌های جهانی ما شاهد چیره شدن آمریکا و حمایت همه‌جانبه‌اش از رژیم صهیونیستی هستیم، چاره‌ای جز استفاده از روش‌های مسلحانه نداریم. وقتی ما، در یک وضعیت نابرابری کامل با اسراییلی‌ها به سر می‌بریم و نمی‌توانیم همچون آن‌ها از سلاح‌های پیشرفته استفاده کنیم ، تنها سلاحی که برایمان باقی می‌ماند، عملیات استشهادی است. بعد از ۱۰سال که از «طرح اسلو» می‌گذرد، دیگر هیچ شک و شبهه‌ای وجود ندارد که رژیم صهیونیستی در صدد از بین بردن همه فلسطین‌ است و کسی نباید به این موضوع دل ببندد که می‌توان از طریق مذاکره با این رژیم غاصب به یک راهکار موثر دست پیدا کرد.

من بسیار از دوستانتان شنیده‌ام که عملیات شهادت‌طلبانه باعث ناامن کردن سرزمین‌های اشغالی و مهاجرت معکوس یهودیان شده است. بنابراین امیدوارم در پاسخ به سوالی که مطرح می‌کنم، این مسایل را تکرار نکنید. آقای ابوخالد! انجام عملیات‌های انتحاری تاکنون چه نفعی برای فلسطین و فلسطینی‌ها داشته است؟ و آیا فکر نمی‌کنید انجام این نوع عملیات‌ها وضع را برای فلسطینیان بدتر کرده است، از جمله این‌که موضع راستگرایان اسراییلی را در داخل اراضی اشغالی تقویت کرده است؟

هدف ما آزادی همه فلسطین است و هیچ راه‌ حل میانی را با اسراییل نمی‌پذیریم. فلسطین از رودخانه تا دریا باید مال فلسطینی‌ها باشد چون از ابتدا هم مال آن‌ها بوده است. ما بارها به غربی‌ها گفته‌ایم که یهودیت و صهیونیسم به معنای یک کشور و ملیت نیست بلکه یک دین است که در تمام دنیا پیروانی دارد. آن‌هایی که از کشورهای عربی آمده‌اند باید به کشورهای عربی بازگردند و آنهایی هم که از اروپا آمده‌اند، باید به اروپا باز گردند و آنهایی هم که در فلسطین بودند، در فلسطین بمانند. خلاصه این‌که اسراییل نباید باشد و در اراضی اشغالی باید دوباره کشور فلسطین برپا شود. ما برای رسیدن به این هدف از تمام شیوه‌های مبارزه مسلحانه از جمله عملیات شهادت‌طلبانه استفاده می‌کنیم.

من ناچارم یکبار دیگر روی سوالم پافشاری کنم که واقعا عملیات‌های شهادت‌طلبانه چه نفعی برای فلسطینی‌ها داشته است؟ و آیا فکر نمی‌کنید انجام عملیاتی از این نوع منافع فلسطینی‌ها را در میان افکار عمومی جهان با خطر روبه‌رو کرده و به اسراییلی‌ها کمک کرده تا مظلوم‌نمایی کنند؟

قبل از هرچیز باید به این پرسش پاسخ بدهیم که آیا افکار عمومی اصلا اسراییل را قبول دارد یا نه. ممکن است که دولت‌های عربی – اسلامی اسراییل را قبول داشته باشند اما اطمینان دارم که تمام مردم منطقه خاورمیانه با اسراییل مخالفند…

البته من درباره افکار عموی جهان سوال کردم و نه فقط افکار عمومی منطقه خاورمیانه…

اجازه بدهید! پاسخ سوالتان را در این باره هم می‌دهم. شما باید بدانید که ما به رژیم اسراییل به عنوان یک رژیم غاصب که کشورمان را اشغال کرده، نگاه می‌کنیم و معتقدیم این رژیم هر جور شده باید از این سرزمین خارج شود. بر همین اساس هم مقاومت می‌کنیم. حالا اگر ممکن است این مقاومت تاثیر منفی بر افکار عمومی جهان بگذارد، به ما اصلا ربطی ندارد، چون مبارزه ما یک مبارزه عقیدتی است و باید عقیده خود را عملی کنیم. بله. ما هم می‌دانیم که کسانی هستند که اسراییل را به رسمیت می‌شناسند و معتقدند باید پابرجا بماند. عملیات شهادت‌طلبانه در دیدگاه چنین افرادی ممکن است منفی جلوه کند.

البته آنچه شما در پاسخ به سوال من گفتید بیش‌تر به شعار شبیه بود. آیا فکر نمی‌کنید ما در یک جهان واقعی زندگی می‌کنیم و در جهان واقعی امروز عملیات‌های نظامی حرف آخر را نمی‌زند؟ و آیا فکر نمی‌کنید افکار عمومی جهان روش‌های خشونت‌آمیز را نمی‌پذیرد و استفاده از همین روش‌ها ممکن است شما را در رسیدن به اهدافتان دچار مشکل کند؟

اولا هرچند ما اهمیت افکار عمومی جهان را می‌دانیم اما در شرایطی که وضع بهتر از امروز بوده افکار عمومی جهان بر ضد ما کار کرده است. بنابراین معتقدیم که نباید به این افکار عمومی دل بست. ثانیا انتفاضه ملت فلسطین به ویژه انتفاضه کنونی باعث شده افکار عمومی جهان واقعیت‌ها را بفهمد. به گونه‌ای که شاید بتوان گفت این نخستین بار است که واقعیت منازعه اعراب و اسراییل را به خوبی درک کرده‌اند، به طوری که علاوه بر کشورهای عربی و اسلامی الان یک جنب و جوش ویژه و همه جانبه در محافل مردمی کشورهای جهان به ویژه در کشورهای اروپایی به وجود آمده است و همه آن‌ها در واقع در کنار ملت فلسطین صف کشیده‌اند. این نتیجه وحشی‌گری صهیونیست‌ها و پشتیبانی آمریکایی‌ها از آنهاست.
به هرحال من معتقدم جهان واقعیت‌ها را می‌داند و می‌فهمد که آمریکا دیگر نمی‌تواند یک ناظر واقعی برای ایفای نقش در برقراری صلح در منطقه باشد.
امت اسلامی ممکن است ۱۰ سال پیش این امید را داشت که آمریکا می‌تواند به عنوان یک داور واقعی نقش مهمی را در برقراری آرامش در منطقه ایفا کند، اما الان اینگونه فکر نمی‌کند. از سوی دیگر باید بگویم ما فلسطینی‌ها به یهودیان ظلم و جفا نکرده‌ایم. آن‌ها در میان اعراب و مسلمانان بهتر از اروپا زندگی کرده‌اند. اگر ظلمی در حق آن‌ها شده، در اروپا بوده است و نه در کشورهای مسلمان.

شنیده‌ام در یکی از عملیات‌های شهادت‌طلبانه حتی کسانی از یهودیان کشته شده‌اند که پیش از آن به مادران فلسطینی برای شهادت فرزندانشان تسلیت گفته بودند. می‌خواهم بدانم چرا عملیات‌های استشهادی علیه مردم عادی انجام می‌شود و نه علیه نظامیان اسراییلی؟

رژیم صهیونیستی یک رژیم غاصب و دست ساخته اربابانش است و در هیچ کجای دیگر جهان چنین رژیمی را نمی‌بینید. هرکس که از خارج از سرزمین‌های ما به فلسطین آمده در واقع دشمن ماست و بنابراین اگر کسانی می‌گویند در جامعه اسراییل افراد و یا اقشاری وجود دارند که با ملت فلسطین موافقند، دروغ می‌گویند و فریبکاری می‌کنند. شما مطمئن باشید این حرف‌ها فقط دروغ‌پردازی‌های بزرگ است و نه چیز دیگر و حتی قسمتی از آن برای بهره‌برداری سیاسی و تبلیغاتی توسط رژیم صهیونیستی ساخته می‌شود.

رژیم صهیونیستی براساس افسانه سرزمین میعادشان استوار شده و اگر جز این بود اصلا رژیم صهیونیستی پایدار نمی‌ماند. آن‌ها نمی‌خواهند ما در کنارشان زندگی کنیم. جنبش فتح زمانی طرح ایجاد کشوری براساس دموکراسی همه‌جانبه را در فلسطین مطرح کرد، اما حتی این طرح را هم که به دور از نژادپرستی و بر اساس اصول برابری انسان‌ها بود، نپذیرفتند. بیش از ۱۰ سال است که فلسطینی‌ها در حال آزمودن طرح صلح هستند اما چه نتیجه‌ای برایشان داشته است؟ پس به این نتیجه می‌رسیم که هیچ راهکار میانه‌ای میان ما و اسراییلی‌ها وجود ندارد و هیچ توافقی نمی‌تواند میان ما شکل بگیرد. نه اسراییلی‌ها فلسطینی‌ها را قبول دارند و نه فلسطینی‌ها اسراییلی‌ها را قبول دارند، بنابراین باید از سرزمین‌ ما بیرون بروند.

من پاسخ سوال خودم را نگرفتم. بنابراین برای روشن‌تر شدن پرسش مثالی می‌زنم. یک مادر اسراییلی چندی پیش تنها فرزندش را که یک دختر جوان دانشجو بود در یکی از همین عملیات‌های استشهادی از دست داد. او در نامه‌ای مفصل و احساسی خطاب به یک مادر فلسطینی که فرزندش مواد منفجره به خود بسته و به شهادت رسیده بود، نوشت: «من و تو، هر دو قربانی هستیم.» قبل از هر چیز می‌خواهم بدانم آیا شما این نامه را خوانده و یا شنیده‌اید؟ تا بعد من ادامه پرسش را بیان کنم…

بله. شنیده‌ام.

لابد خودتان هم می‌دانید که بسیاری از رادیو و تلویزیون‌های جهان این نامه را با آب‌وتاب فراوان خواندند که ممکن است حتی باعث تاثر کسانی شده باشد که طرفدار ملت فلسطین هستند. آقای ابوخالد! من می‌خواهم بدانم چرا عملیات‌های شهادت‌طلبانه به گونه‌ای طراحی می‌شود که دختر جوانی که احتمالا خود نقشی در مهاجرت به اسراییل نداشته‌اند، کشته شود؟لااقل چرا این نوع عملیات های را علیه نظامیان سازماندهی نمی کنید؟

بله. من هم مثل آن مادر اسراییلی معتقدم که یهودیان هم قربانی هستند، قربانی طرح‌های صهیونیست و استعمارگران. به اعتقاد من اسراییلی‌ها در واقع در خدمت منافع غرب درآمده‌اند و هرگز منافع خودشان را تامین نمی‌کنند، هرچند که خودشان این را نمی‌دانند.
در پاسخ به سوالتان که گفتید چرا عملیات استشهادی متوجه غیرنظامیان است، باید بگویم اسراییل یک کشور نیست. اسراییل ارتشی است که همه کشور را در خدمت خود دارد. ما اصلا تمایلی به کشتار نداریم و دلمان نمی‌خواهد کسی را به قتل برسانیم، بلکه فقط می‌خواهیم از حق‌مان دفاع کنیم. ما از اسلحه و توانایی‌های نظامی برخوردار نیستیم و تانک، توپ و هواپیما نداریم تا به اهداف نظامی آن‌ها حمله کنیم و نظامیان‌شان را در تیررس قرار دهیم. تنها سلاح ما عملیات استشهادی است و ناگزیریم از آن استفاده کنیم. وانگهی صهیونیست‌ها همه نظامی هستند، چه آنهایی که در داخل اسراییل هستند و چه آنهایی که در شهرک‌های صهیونیست‌نشین در داخل فلسطین اشغالی سال ۱۹۶۷ به سر می‌برند.
هر شهروند اسراییلی از همان دوران کودکی آموزش نظامی می‌بیند. بنابراین همه اسراییلی‌ها به نوعی نظامی هستند. اسراییل در کل یک پادگان نظامی است و هر عملیاتی که درآنجا انجام می‌دهیم علیه نظامیان است.

کسانی معتقدند گروه‌هایی در میان فلسطینی‌ها وجود دارند که تمایلی به فیصله یافتن مناقشه فلسطین و اسراییل ندارند و از طریق انجام عملیات‌های استشهادی در روند گفت‌وگوهای صلح اخلال ایجاد می‌کنند. شما چه پاسخی برای این حرف‌ها دارید؟

از کدام صلح حرف می‌زنید. اسراییلی‌ها اصلا قصد صلح با فلسطینی‌ها را ندارند. دوباره تکرار می‌کنم که رژیم صهیونیستی درصدد نابودی همه فلسطین است. بنابراین هرگز به این موضوع دل نبسته‌ایم که می‌توان از طریق گفت وگو با این رژیم غاصب، به نتیجه رسید.
من در همین مصاحبه چندبار تاکید کردم که جنبش فتح انتفاضه روش‌های سازشکارانه را نمی‌پذیرد.

شما فلسطینی‌ها بیش‌تر از نیم قرن است که در حال مبارزه هستید، به گونه‌ای که بسیاری از فلطسینی‌های امروز هرگز فلسطین را ندیده‌اند. می‌خواهم بدانم تا کی می‌‌خواهید مبارزه کنید و بجنگید؟

نبرد ما یک نبرد جغرافیایی نیست، یک نبرد تاریخی و تمدنی است. نبرد معاصر فلسطینی‌ها علیه صهیونیست‌ها از سال ۱۸۸۲ در فلسطین آغاز شده است. یعنی همزمان با نخستین مهاجرت صهیونیست‌ها به فلسطین نبردی که از آن زمان آغاز کرده‌ایم، آنقدر ادامه خواهد داشت تا بتوانیم حق‌مان را بگیریم. سرزمین فلسطین همواره محل برخورد تمدن‌ها بوده است. حتی در زمانی که رومی‌ها و صلیبی‌ها برای دویست سال فلسطین را اشغال کردند و بعد صلاح‌الدین آن را آزاد کرد.
بنابراین مساله فقط این نیست که ما فلسطینی‌ها خارج از فلسطین هستیم و باید به آنجا باز گردیم. مساله این است که باید به اهداف، آرمان‌ها و حقوقمان دست پیدا کنیم. ما نمی‌‌توانیم از یک متر و حتی یک وجب از خاک فلسطین صرف‌نظر کنیم. چون حق این کار را نداریم. فلسطین متعلق به همه امت عرب و اسلامی است و نمی‌توانیم از تاریخ، ارزش، تمدن و مقدسات آن بگذریم. هیچ‌کس دیگر هم نمی‌تواند از این ارزش‌ها صرف‌نظر کند. ما امت خیلی بزرگی هستیم، اما امتی که پراکنده است. ولی روزی خواهد رسید که با هم متحد و طلایه‌دار این جهان شویم. آمریکا نمی‌تواند ما را مانند سرخ‌پوستان نابود کند.

آیا فکر نمی‌کنید اگر مناقشه فلسطین و اسراییل بیش‌تر از این طول بکشد، افکار عمومی جهان و حتی کشورهای عربی – اسلامی را هم خسته می‌کند و باعث می‌شود شما فلسطینی‌ها در هان تنها بمانید؟

نه. ما هرگز تنها نمی‌مانیم. امروز و در این مرحله از مبارزه، هر شهروند عرب و مسلمان روحیه‌ای بهتر از سابق دارد، چون آن‌ها ابعاد توطئه‌های صهیونیست‌ها را درک کرده و فهمیده‌اند که اگر الان نوبت فلسطین است، فردا نوبت کشورهای عربی و بعد هم نوبت کشورهای اسلامی خواهد بود. من در پاسخ به سوال شما مایلم یک سوال دیگر را مطرح کنم و آن این است که: «اگر فلسطینی‌ها، اعراب و مسلمانان قبول کنند که فلسطین را به اسراییل بدهند، آیا اسراییل به فلسطین رضایت خواهد داد و فردا سرزمین‌های دیگر را طلب نخواهد کرد. آیا قبول می‌کنند که جزئی از بافت منطقه شوند و با اعراب و مسلمانان همزیستی کنند؟» من فکر می‌کنم پاسخ این سوال‌ها منفی است. قطعا آن‌ها توطئه‌های دیگری هم دارند. بنابراین تنها راه برای کسانی که سرزمین‌شان غصب شده، این است که آنقدر مقاومت کنند تا سرزمین‌شان را بازپس بگیرد.
متاسفانه آمریکا خود را قیم جهان می‌داند و از پیمان آتلانتیک هم به عنوان اهرمی نظامی استفاده می‌کند تا به اهداف خود برسد. سازمان ملل هم تبدیل به محفلی برای توجیه سیاست‌های آمریکا شده است. بنابراین ما از این جهان چه انتظاری می‌‌توانیم داشته باشیم. اگر بخواهیم تسلیم خواسته‌های آمریکا بشویم، هرگز به حقوق خود دست پیدا نمی‌کنیم. فرزندان ما اکنون احساس و انگیزه بیشتری برای مبارزه دارند تا انگیزه‌ای که قبلا در ما وجود داشت. در حال حاضر هزاران نفر آماده عملیات استشهادی هستند و مطمئناً در سراسر جهان اسلام نیز میلیون‌ها مسلمان آماده شهادت برای فلسطین هستند. ما مسلمانان در فلسطین و یا هرجای دیگر از جان عرب و اسلام چه مبارزه کنیم و چه مبارزه نکنیم، حتی اگر درحال تربیت فرزندان خود هم باشیم، از سوی آمریکا دشمن شناخته می‌شویم. بنابراین اصلا غیرمنتظره نبود که آمریکا در ناتو اعلام کرد: «اسلام اولین دشمن غرب در مرحله کنونی است.»

بحران‌های آسیای میانه، درگیری‌های بین‌ مسلمانان و هندوها در هندوستان به صدا درآمد. طبل جنگ میان هند و پاکستان و محاصره ایران اسلامی همه و همه برای تضعیف مسلمانان در سراسر جهان است. در واقع همان برخورد تمدن‌هاست که هانتینگتون از آن حرف می‌زند. آن‌ها ثروت‌ها و بازارهای ما را می‌خواهند.

مقاومت ما در فلسطین، سوریه، لبنان و حتی در ایران یک مقاومت مشروع و حق طبیعی ماست. ملت‌های مسلمان جهان باید بدانند که همه آن‌ها مورد هدف هستند و به همین دلیل باید از مقاومت ملت فلسطین حمایت کنند و اگر احتمالا عراق مورد حمله قرار گرفت همه ملت‌های اسلامی باید به حمایت از عراق برخیزند.

با همه این‌ها که گفتید به هرحال افکار عمومی جهان، حتی درهمان کشورهای مسلمان ظرفیتی دارند و ممکن است طولانی شدن ماجرا بیش‌تر از این، باعث خستگی آن‌ها شود و شما فلسطینیها در جهان تنها بمانید. آیا نگران این تنهایی نیستید و از آن نمی‌ترسید؟

ما نه خفه می‌شویم و نه می‌ترسیم، چون ملت‌های اسلامی در کنار ما هستند، باز هم خسته نمی‌شویم چون دفاع از حق‌مان وظیفه شرعی ماست. ما رزمندگانی هستیم که بالاخره در سرزمین فلسطین زندگی خواهیم کرد.

نوشته‌های مشابه

+ نظری برای این مطلب وجود ندارد.

افزودن